داناکداناک، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

دنیای داناک

دختر شیطون بابا

داناک بابا عزیز دلم الان که این مطلب برات مینویسم 19 روز از هشت ماهی که با هم دنیای داناک رو ورق زدیم میگذره.  دلم میخواد یه روزی ......اون روزی که بزرگ شدی وبرای خودت خانومی شدی و تونستی دفتر دنیای  خودت روبا دستای خودت ورق بزنی توی صفحات قبلیش نتونی مطلبی پیدا کنی که پیش خودت بگی : ای کاش............ ای وای.............. یا ای دریغ..........        و همیشه راضی باشی از سرگذشتت و بدونی که سرنوشت دست خود آدماست.   دختر بابا نمیدونم اون روزی که تو بزرگ میشی و اونجایی از زندگی قرار گرفتی که گفتم... من توی چه موقعیتی هستم یا اصلا هستم یا...
21 مرداد 1392

ماهگرد هشتم

داناک بابا دختر خوبم سلام   عزیزم حالا که اینقدر شیرین شدی و هر روز کارای جدید میکنی منم حسابی     گرفتار شدم و نمیتونم زود به   زود برات بنویسم .   بابا جان فکر نکنی مرور زمان داره روم تاثیر میذاره نه........   فقط گرفتاریه دخترم................   قرار بود مدیریت رو عوض کنیم که به لطف مخابرات هنوز امکانات روی خط تلفن خونمون نیومده ولی هنوز دارم پیگیری میکنم امیدوارم که بشه...   عزیز دلم ماهگرد تولدت مبارک        دختر خوبم یادته گفتم با تولد 7ماهگیت دوتا دندون جولوییه پایینت زد بیرون و     با حالا با تولد 8 ماهگیت...
8 مرداد 1392
1